_ اما با شروع لیگ برتر مشخص شد که تیم در داخل زمین به نوعی از همان هفته اول بیمار است و با مشکل بازیهایش را در زمین اجرا می کند. این مشکلات فنی تیم هم به همان مسائل مدیریتی برمیگشت؟!
دقیقا...شما ببینید اگر ما مدیریت درستی داشتیم مجتبی تقوی به همین راحتی شانه از مسئولیت تیم خالی نمیکرد... تقوی ماجرای درگیری در تمرینات را بهانه کرد برای رفتن از مس چراکه میدانست او با این بازیکنان جذب شده و شرایط تیم نمیتواند در مس موفقیتی کسب کند. او در جلسهای که مقامات ارشد استان و مس حضور داشتند صراحتا اعلام کرد که حتی یک بازیکن مد نظر او به مس جذب نشده است و بازیکنانی که به تیم آمدهاند، حتی خیلی از آنها در لیست تقوی هم نبودند و مشخص نیست مدیریت باشگاه در آن زمان طبق چه اصولی آنها را به تیم جذب کرده است؟! جالب اینکه تقوی که انتخاب همین افراد هم بود از تیم جذب شده اصلا رضایت نداشت و بعد از آن ماجرای درگیری در تمرینات که من فکر میکنم ابعاد آن را خیلی هم بزرگ کردند و به آن شاخ و برگ دادند فرصت را برای رفتن از مس فراهم دید.
_ بهر شکل در همان زمان برخی افراد کرمانی نظیر آقای روح الامینی، کهندل و یا مرحوم محمدی هم در کادر فنی و اجرایی بودند و خیلی از بازیکنان این فصل مس تائید کردند که از طرف این افراد با آنها مذاکره شده است؟
من در جریان ریز مذاکرات نبودم اما میدیدم افرادی که شما نام میبرید نیز از روند یارگیری تیم به شدت ناراضی هستند تا جایی که مرحوم محمدی هم به حالت قهر تمرینات را ترک کرد. در آن زمان یارگیری بازیکنان به نوعی تک محوری و کاملا شخصی شده بود و بدبختانه این که در این فضای تک محوری فقط هم اشتباه رخ می داد...
_ قبول دارید که اگر مجتبی تقوی در تیم میماند و مس لیگ را با وی شروع می کرد قضیه میتوانست برای تیم متفاوت باشد؟!
صدرصد موافقم و برای همین بود بارها پیش تقوی رفتم و برای ماندنش به نوعی التماس کردم! من حتی برای گرفتن پول تو جیبی پیش پدر خودم هم التماس نکرده بودم اما از آنجا که میدانستم مس با رفتن تقوی با چه تهدیداتی روبرو می شود پیش او درخواست میکردم که بماند اما او نظرش تغییر نکرد.
_ با همه این اوصاف لیگ برتر شروع شد و خیلیها امید داشتند که بازیکنان مس در زمین جور همه تلخیهای پیش از فصل را بکشند و مس در زمین بازی به نوعی سرپوش این اتفاقات خارج از زمین را بگذارد. اما از همان هفته اول نتایج مس جالب نبود و هفته به هفته بدتر میشد...
ببینید من کاپیتان تیم مس هستم و نماینده بازیکنان محسوب میشوم...خیلی برای من راحت است که الان توپ را به هزاران زمین بیاندازم و از زیر بار این شکست شانه خالی کنیم چراکه مس این فصل در خارج از زمین هزار و یک مشکل داشت که اجازه بازی فوتبال در داخل زمین به ما نمیداد اما ما بازیکنان هم باید تقصیر خودمان را به گردن بگیریم و من صراحتا میگویم که ما بازیکنان مقصر اصلی این شکست هستیم ولی به هر شکل ما را نیز نباید مقصر تنها قلمداد کنند و بازیکنان را سیبل قرار دهند... ببینید ما لیگ را چگونه آغاز کردیم؟! ما در دوره بدنسازی ضعیفترین شکل ممکن بدنسازی کردیم. یارگیری ضعیف ماهم که اظهر من الشمس بود. تمرینات پیش از فصل ما هم که با کوله باری از حاشیه و اتفاقات تلخ همراه شد که عملا جای کار فنی برای ما نمیگذاشت. در این شرایط که مدیریت باشگاه عملا تیم را رها کرده بود دیگر جای تمرکز در زمین بازی باقی نمیماند...در آن زمان به جای اینکه بازیکنان ما تمرکز خودشان را معطوف هفتههای حساس اول کنند بیشتر گوششان به دنبال این بود که ببینند مدیر عامل برکنار شده است یا خیر...؟!
_ این حاشیهها در نتایج آن هفتههای اول هم تاثیر داشت؟! مثلا بازیکنان برای تسریع در برکناری شهبازی در زمین بازی به گونهای بازی کنند که تیم نتیجه نگیرد؟
متاسفانه بله... اینکه میگویم مدیریت باشگاه جریان را به حال خود رها کرده بود به همین خاطر است. خیلی از بازیکنان هرروز منتظر برکناری مدیر بودند تا وضعیت خودشان ثبات بیشتری پیدا کند. مشخص است در این شرایط ناهنجار خیلی از بازیکنان با هدفهای شخصی به زمین می آیند و نتایج بار فنی پیدا نمیکند.
_ بهرشکل شهبازی هفته هشتم لیگ برتر برکنار شد و آقای ایرانمنش جایگزین وی شد... پس از آن هم مظلومی به جای یاوری آمد و خیلیها انتظار داشتند که جرقه مثبت این اتفاقات در زمین بازی از سوی بازیکنان بخورد اما عملا این اتفاق بازهم رخ نداد...
ببینید در آن زمان بهترین اتفاق ممکن آمدن آقای ایرانمنش بود... او هم دانش کار را داشت و هم تجربه لازم ولی تعجب من این بود که چرا او باید در این شرایط بحرانی تا این حد تنها بماند؟! بقیه کرمانیها و بزرگان فوتبال کجا بودند؟! در آن زمان به ما گفتند در باشگاه یک کمیته فنی تشکیل شده است و من از شنیدن این خبر خیلی خوشحال شدم چراکه گمان میکردم حالا همه مغزهای فوتبال کرمان با کمک هم راه نجات را پیدا میکنند اما هیچ خروجی از این کمیته بیرون نیامد و من میدیدم آقای ایرانمنش به نوعی تنها در برابر سیل حاشیههای مس در آن وضعیت بحرانی باقی مانده است. مسلم است در آن وضعیت بحرانی به تنهایی کاری از هیچکس ساخته نبود.
_ شاید اگر این تنهایی ایرانمنش نبود او زیر بار انتخاب مظلومی هم نمیرفت؟!
دقیقا... من در آن زمان هیچ نقل و قولی برای انتخاب سرمربی تیم نکرده بودم و حتی هیچ صحبت شخصی هم با مدیر بابت این موضوع نداشتم اما مصاحبهها را پیگیری میکردم و میدیدم که ایرانمنش هم تمایلی برای جذب مظلومی ندارد اما به نوعی زیر فشار تماشاگران و برخی افراد راضی به انتخاب مظلومی شده است... ببینید ما در این فصل روی نیمکت خودمان به شدت مشکل داشتیم. من صراحتا به شما بگویم در ابتدای فصل من به همه قول میدادم که مس در لیگ برتر این فصل باقی میماند چراکه معتقد بودم تیم ما از تیم هایی مثل سپاسی، داماش، صنعتی و راه آهن و... ضعیفتر نیست. ما ممکن است لیگ را ضعیف شروع کنیم ولی با تداوم بازیها و تا نیم فصل مشکلات رفع میشوند و ما شرایط خودمان در زمین بازی را مثل سالهای قبل پیدا می کنیم. اما تیم برروی نیمکت خود هم در ادامه بازیها دچار مشکل شد و ما به نوعی دچار بنبست تاکتیکی شدیم و مربیانی که در نیم فصل اول برای مس انتخاب شدند به نوعی گزینههای مطلوبی نبودند.
_ در زمان انتخاب مظلومی هیچگاه صراحتا اظهار نظری نکردی و حتی بعد از انتخابش از وی حمایت هم کردی...
بله در آن زمان ما میبایست اجازه دهیم مدیریت جدید باشگاه خودش با خیالی آسوده و با نظرات فنی مربی تیم را انتخاب کند ولی برخی در کرمان این اجازه را ندادند و به نوعی برای انتخاب مظلومی باشگاه را زیر فشار قرار دادند. من در آن زمان اظهار نظری نکردم که باشگاه فراغت بیشتری برای انتخابش داشته باشد و بهرشکل طبیعی بود که بعد از انتخاب مظلومی به عنوان کاپیتان تیم از این انتخاب حمایت کنیم تا تیم شرایط نرمالتری پیدا کند. هرچند در همان زمان مصاحبه من را به گونهای دیگر منتشر کردند و من به گونهای دیگر از انتخاب باشگاه حمایت کرده بودم نه شخص پرویز مظلومی.
_ کاملا مشخص است که با انتخاب مظلومی اصلا موافق نبودی؟!
من با توجه به شرایط و حواشی که وجود داشت با انتخاب مظلومی موافق بودم اما فکر میکنم زمانی که به او داده شد بیش از حد بود. ما با مظلومی به تیمهایی در کرمان باختیم که مشخص میکرد او نمیتواند کاری برای مس انجام دهد. باخت ما در کرمان به سپاسی، ملوان، گسترش فکر میکنم عیار مظلومی را در همان دور رفت نشان داده بود...
_ اما باشگاه تصمیم داشت به مظلومی فرصت دهد که او در نیم فصل دوم به نوعی تیم را ترمیم کند و شاید به همین خاطر به او فرصت داد؟!
بله و این دقیقا همان کاری بود که مظلومی انجام نداد....!! ببینید شاید حالا او از بابت حرفهای من دلگیر هم بشود ولی واقعیت را باید گفت. باشگاه مس باشگاه بزرگی است و یکی از دلایلی که من اطمینان داشتم تیم ما سقوط نمیکند همین جبران مافات در بین فصل بود. اما شما ببینید در بین فصل چه اتفاقی می افتد؟! ما بازیکنانی به تیم اضافه میکنیم که نه تنها مشکل تیم ما را حل نمیکنند که خودشان مایه عذاب بیشتر تیم میشوند! تیمهایی مثل سپاهان و پرسپولیس در بین فصل مشکل خود را با جذب بازیکنان جوان حل میکنند اما مظلومی از یک طرف به مهرههای جوان و با انگیزه اعتقاد ندارد و از طرف دیگر ما نفراتی اضافه میکنیم که میانگین سنی تیم را افزایش میدهند و یا مدت زیادی است که اصلا بازی نکردهاند! برای من خیلی جالب بود که در حالی ما نیاز داشتیم بازیکنی به تیم ما اضافه شود که مس را احیا کنند، بازیکنانی به ما اضافه شدند که مس میبایست آنها را احیا کند! جالبتر اینکه همه این بازیکنان را کادر فنی تائید کرده بود و قرار بود با آنها مشکلات فنی را رفع کند اما شما دیدید که بازیهای ما از نظر فنی تا قبل از آمدن لوکا به چه نحوی بود.
_ جدا از همه مسائلی که عنوان شد سوال بزرگی که در طول فصل هیچگاه جوابی برای آن پیدا نشد این بود که چرا بازیکنان شناخته شده مس که اتفاقا اکثرشان هم کرمانی بودند نتوانستند با تعاریفی مثل همان غیرت تیم را نجات دهند؟! بهرحال همه بازیهای حسینخانی، حسنزاده، شجاعی، شهدادنژاد و... را به خصوص در فصل قبل دیده بودند و معتقد بودند اگر این بازیکنان 70 درصد فصل قبلشان هم بودند میتوانستند مس را نجات دهند؟
همه بازیکنانی که نام بردید و حتی آنهایی که در مس این فصل حاضر بودند پشتوانه قوی به نام نیمکت آماده پیشت سر خود نمیدیدند... رقابت برای رسیدن به ترکیب اصلی در این فصل بسیار کم اهمیت شده بود و همانند سال قبل بازیکنان برای رسیدن به ترکیب اصلی انگیزه نداشتند. ضمن اینکه ما در بعضی از پستها به شدت خلاء داشتیم و مثلا در پست هافبک بازیساز هیچ مهرهای نداشیتم. برای مثال ما فصل قبل مهرداد کریمیان را داشتیم که با چشم بسته برای شجاعی پاس گل میداد و عنایتی برای او فضا سازی میکرد اما در این فصل جای عنایتی و کریمیان چه کسانی بودند تا شجاعی همان بازیکن فصل قبل باشد؟! این موضوع برای سایر بازیکنان دیگر هم بود. شهدادنژاد دیگر خلیلزاده را برابرش نمیدید تا همان اعتماد به نفس فصل قبل را داشته باشد. ضمن اینکه من به دنبال توجیه نیستم اما زمانی که همه دنیا میگویند زمین ورزشگاه کرمان مشکل داشته است مطمئن باشید ما در این زمین نمیتوانستیم فوتبال بازی کنیم. ما در بازیهای خارج از خانه مساویهای لازم را کسب میکردیم اما در خانه که میبایست پیروز شویم و امتیازهای لازم را بگیریم با شرایطی که زمین باهنر داشت عملا مجبور میشدیم رو به بازی مستقیم بیاوریم و در این شرایط حریفان از ما خیلی راحت مساوی میگرفتند. ما اگر با انصاف به قضایا نگاه کنیم باید این مسائل را هم در نظر بگیریم.
_ اما باید قبول کنیم که جدا از مسائل فنی تیم مس در این فصل از نظر روحی و روانی هم همیشه از پیش از بازی یکی، دو گل از حریفش عقب بود و در زمین بازی اصلا تمرکز لازم را نداشت؟!
من این بحث را قبول دارم ولی ببینید این یک مشکل اساسی در فوتبال ایران است که تیمهایی که با مشکل روحی و روانی روبرو میشوند خیلی سخت از این بنبست خارج میشوند. من در آن زمان میدیدم که برخی استفاده از روانشناس را به ما پیشنهاد میدهند ولی ببینید بازیکنی در شرایط و سن و سال ما حضور روانشناس حتی میتواند نتیجه عکس برایش داشته باشد چراکه اگر ما میخواهیم با بازیکنانمان کار روانی انجام دهیم باید از سنین پایه و جوانی و امید هفتهای یک جلسه کار روانی انجام دهیم تا در بزرگسالی این مسئله جا بیافتتد. من قبول دارم تیم ما از نظر روانی تمرکز لازم را نداشت اما برون رفت از این مسئله قطعا استفاده کوتاه مدت از روانشناس نبود...
_ برخی هم اعتقاد دارند که شخص فرزاد حسینخانی به عنوان یکی از نمادهای مس در این زمینه میتوانست کمک بیشتری کند و اگر او در زمین بازی و خارج از آن بیشتر برروی مسائل روانی بازیکنان کار میکرد نتیجه بهتری حاصل میشد؟
اتفاقا در این فصل دقیقا همین کار را کردم! من بیش از پنج سال است که کاپیتان مس هستم اما هیچ فصل به اندازه این دوره با بازیکنان چه در زمین بازی و چه خارج از آن صحبت نمیکردم. من بارها با بازیکنان جلسه خصوصی گذاشتم، به اطاقهایشان رفتم و ساعت خوابشان را چک کردم، در زمین بیشتر از هر زمانی فریاد کشیدم اما خب...گاهی اوقات نمی شود که نمیشود... البته شاید در این باره من روی برخیها بیش از حد حساب باز کردم و در حالی که برخی میتوانستند به من کمک کنند این کار را انجام ندادند و من نمیبایست روی آنها تا این حد حساب باز کنم!
_ از نظر فنی خودت بازی این فصلت را قبول داشتی؟!
بدون شک بله و من معتقدم که این فصل بهتر از هر فصلی برای مس بازی کردم! و از نظر فنی هیچ چیز برای تیم کم نگذاشتم و هر زمان در زمین حاضر بودم با نهایت تلاشم بازی کردم از همین رو هم وجدانم راحت است و هم از بازی خودم راضی هستم.
_ اما در این فصل انتقادات از تو خیلی زیاد شد تا جایی که حتی انتقادات از تو رنگ غیر فنی گرفت و برخی معتفد بودند که حسینخانی در تیم باند دارد؟!
شما به نحوه برخی از این صحبتها نگاه کنید کاملا متوجه میشوید که این حرفها از روی غرضهای شخصی مطرح میشود و هیچ پشتوانهای ندارد. من در این باره صحبتی نمیکنم اما خوشبختانه در این هشت ساله اکثر مربیان شناخته شده کشور به کرمان آمدند که هیچ باند و دستهای را تاب نمیآورند. شما از آنها سوال کنید تا ببینید حسینخانی باند و دستهای برای زیر فشار قرار دادن کسی داشته است؟! خیلی از مربیانی که به کرمان میآیند با اولین صحبتی که مواجه میشوند وجود همین باند حسینخانی است! خوشبختانه خدا جای حق نشسته است و زمانی که آنها به چشم میبینند این حرفها صحت ندارد باعث میشود همین شایعهها سبب شود که رابطه من با همه مربیان در سطح عالی باشد. خوشبختانه از زمانی هم که من کاپیتان شدم بیشترین تعداد کرمانی حاضر در ترکیب اصلی مس را داشتیم تا حرف آنهایی که میگویند حسینخانی اجازه نم دهد هیچ کرمانی دیگری در مس بزرگ شود، کاملا میزان صداقتش مشخص شود.
_ قبول داری در همه این سالهایی که ما در لیگ برتر بودیم، باشگاه مس شکل یک باشگاه حرفهای را نداشت؟!
بله متاسفانه این مسئله وجود داشت و در اکثر مواقع باشگاه ما به واسطه همین عدم شاکله حرفهای خود به صورت تک محوری اداره میشد که اصلا نتایج خوبی نداشت همانند این فصل. فقط در برخی مواقع بود که ما شاهد بودیم باشگاه با خرد جمعی و به شکلی حرفهایتر اداره میشود همانند زمان آقای داوری که هیات مدیره و مشاوران قوی برای باشگاه نظر میدادند. ولی در اکثر مواقع باشگاه مس شکل حرفهای برای خود نداشت که اگر ما ثبات حرفهایگری در باشگاه داری را در این چند سال داشتیم امروز هیچگاه به دسته یک نمیرفتیم.
_ جالب اینکه در خود کرمان هم هیچگاه رفتار حرفهای با تیم فوتبال و باشگاه مس صورت نمیگیرد! و نهادهای کرمانی نیز نوع همکاریشان با باشگاه بعضا به هدف کمک نیست و اهداف دیگری دارد!
این هم موضوعی است که سبب شده است فوتبال مس به اندازه چند سال درجا بزند و عاملی برای حرکت رو به جلو نداشته باشد. مثلا در سال اولی که ما به لیگ برتر رفتیم یک همیت همه جانبه پشت تیم ما بود... از استاندار گرفته تا شهردار، نماینده مجلس و تربیت بدنی و هیات فوتبال و...همه پشت تیم فوتبال مس جمع شدند و همه پرچم مس دست گرفتند اما امسال من نمیدانم چرا همه به فکر گرفتن انتقامهای شخصی خود در وضعیت بحرانی مس از یکدیگر بودند! متاسفانه زمانی هم در کرمان خواستند حرفهای رفتار کنند که کار از کار گذشته بود و خیلی دیر شده بود و دوایی برای مس این فصل پیدا نمیشد...
_ با همین شرایط موافق خرید امتیاز برای لیگ برتر فصل آینده هستی؟
صدرصد موافقم و معتقدم ما از روی نردبان کسی برای رسیدن به لیگ برتر بالا نرفتیم و از روی نردبان خودمان هم سقوط نکردیم بلکه به ناحق و از روی تصمیمگیریهایی که توسط افراد غیر کرمانی برای تیم اتخاذ شد تیم مس سقوط کرد. از این رو اگر امروز برای مس در لیگ برتر امتیاز بخرند کار ناحقی صورت نگرفته است. ما خوشبختانه باشگاه بزرگی هستیم و شرایط حضور در لیگ برتر را داریم و این گونه نیست که ساختار لازم برای این کار را نداشته باشیم. من فکر میکنم حق مردم کرمان است که همچنان تیم خود را در لیگ برتر ببیند.
_ اگر این مسئله محقق نشود و قرار باشد که مس در لیگ یک بماند، در این تیم میمانی؟
آرزوی من این است که فوتبالم را در مس تمام کنم اما من طاقت ندارم ببینم که دست رنج ما در مس به راحتی تیشه بخورد. من اگر قرار باشد که مس در این فصل به لیگ برتر برنگردد تحت هیچ شرایط نمیتوانم در مس بازی کنم چراکه دیگر طاقت شرمندگی مردم را ندارم. اگر بخواهم بمانم این شرایط را در نظر میگیرم که مس آنقدر قوی باشد که بتواند دوباره به لیگ برتر برگردد و جبران این فصل خود را بکند. از همین روست که منتظرم ببینم برای تیم چه ترکیبی از کادر فنی و بازیکنان در نظر گرفته میشود و این تیم آنقدر خوب میشود که بتواند جبران این فصلش را بکند. در آن صورت برای ماندن تصمیم میگیرم ولی اگر قرار باشد بازهم راه را به اشتباه برویم من دیگر طاقت نگاه کردن به همشهریان و هواداران مس را ندارم._تک به تک
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.