کشتی به گل نشسته ورزش را به حرکت در می آورم
بالاخره نوبت به نفس راحتی رسید که پس از پیامک اداره کل تربیت بدنی کرمان مبنی بر زمان و مکان تودیع محمد فولادی و معارفه محمود محمودینیا بر روی گوشیها آمد. نفس راحتی که حدود 2 سال در گلوی آنهایی که با اداره ورزش و جوانان استان سرکار داشتند و هر روز خبر رفت و آمد افراد جدید در وزارت و استانداری و دفاتر نمایندگان و ...به گوششان میرسید، حبس شده بود. اخباری که 26 نفر را گزینه مدیرکلی ساختمان شیشهای کرده بودند و هر هفته خبر یکی از آنها قطعی میشد. گذشت و گذشت تا لیست 26 نفره معروف کم کم آب رفتند تا اینکه خبر نهایی شدن آخرین گزینهشان هم تکذیب شد. پس از آن 3 گزینه جدی در وزارتخانه مطرح بود. اولی که مورد تایید وزارتخانه قرار نگرفت، گزینه بعد نژادزمانی بود که استان خواهان حضورش بود، وزارت ورزش هم اینچنین، اما مشکل بازنشستگی بیش از 5 سال وی باعث شد این اتفاق نیفتد. در آخر محمودینیا که از پیش گزینه خود وزاتخانه بود پس از 3 ماه استعلام و تاییدیه و جلسه رسما سکاندار کشتی به گل نشسته اداره ورزش و جوانان استان شد. با وی پیرامون انتصابش، اهدافش، برنامههایش هم صحبت شدیم.
ـ به عنوان اولین سوال میخواهیم بدانم چه شد که از بین 30 گزینه شما هدایت اداره ورزش و جوانان را عهده دار شدید؟
حدود دو هفته تا پایان سال 92 بود که از وزارت ورزش و جوانان با بنده تماس گرفته شد و خواستند که در همان روز رزومهام را به وزارت ارسال کنم و طی روزهای بعد از آن به تهران رفته و جلسهای را با مدیرکل امور استانها داشته باشم که طی 4-5 روز بعد از تماس در وزارتخانه جلسهای بین من و آقای رحمانی مدیرکل استانها و آقای خادم برگزار شد ونکته جالب این بود که خادم از بنده شناخت کامل داشت و در همان جلسه هم گفت من از شما شناخت دارم و تحقیقاتم را کردم. و میخواهیم از شما استفاده کنیم. من خدمت دوستان گفتم حدود دوسال و نیم در آموزش و پرورش هستم و طرحهایم را پیگیری میکنم و اگر اجازه دهید به دانش اموزان خدمت کنم که تکلیف شد در اداره ورزش باشم. بعد از آن نیز به تعطیلیهای عید خوردیم و تا اخر فروردین ماه خبری نبود تا اینکه تماسها انجام شد و بنده با مجمع نمایندگان استان جلسه داشتم بعد از ان دو جلسه با استاندار و پس از آن هم که حکم زده شد. این راهم بگویم که در طول مدتی که من به وزارت رفتم فقط 3 گزینه مطرح بود، بنده و آقای نژاد زمانی که همه فهمیده بودند و یک نفر دیگر که هیچکدام از این گزینهها شخصا تلاشی برای آمدن نکرده بودیم. تحت هیچ شرایطی گزینههایی که مطرح میشدند حتی نامشان در وزارتخانه نبود. و با تمام احترامی که برای همکارانم قائلم همه افراد گزینههایی بودند که در محافل نامشان مطرح میشد و گاها خودشان هم از این موضوع بیاطلاع بودند.
ـ شما تا ابتدای خرداد ماه با استاندار جلسه نداشتید و وزارت هم تاییدیه استانداری را میخواست، آیا دلیل این تعلل از سوی استانداری این بود که شخص نژادزمانی گزینه استاندار بود؟
من فکر نمیکنم چنین چیزی باشد، درست است که استاندار از بنده شناخت نداشت در ورزش، گزینه مدنظر نژادزمانی بود اما من فکر میکنم 3 ماهی که گذشت پروسهای بود که میبایست طی شود. چون وزارتخانه نمیخواست بدون نظر و تاییدیه مجمع نماینگان و استاندار فردی را منصوب کند. حتی من در این مدت بارها به وزارتخانه رفتم و کارها روی روال بود.
ـ بحث تاییدیه از مجمع نمایندگان و استانداری باعث شد 26 نفر خود را گزینه کنند چون هر فردی که به مدیری اشنایی داشت خود را به خاطر همین تاییدیه مدعی میدانست، هرچند تاییدیه باعث میشود انتخابها رنگ و بوی سیاسی بگیرند؟
وزارت از جهت هماهنگی با استان و اینکه آقایان از مدیری که وزارت منصوب کرده حمایت کنند تاییدیه میگیرد. و من هم با کار وزارتخانه موافقم چون همه روی یک گزینه به اجماع میرسند و واقعا کمک میدهند. این راهم بگویم که محمود محمودینیا خط قرمزش مشخص است و به هیچ گروه و جناحی وابسطه نیست. من به این امید آمدم که حس کردم انتخاب جامعه ورزش هستم. و مطمئن باشید صرفا برای ورزشیها هم کار میکنم حتی اگر طول مدیریتم 4 روز باشد.
ـ وقتی شنیدید نژادزمانی گزینه مدیرکلی است، به رسم استاد شاگردی از نژادزمانی رخصت گرفتید؟
وقتی بحث نژادزمانی را شنیدم، فورا خدمت ایشان رسیده و گفتم چه خوب است که شما در اداره ورزش باشید و من هم در آموزش و پرورش و کارهای بزرگی با این ترکیب میتوان انجام داد. اما خود آقای نژادزمانی بنا به دلایلی حضور بنده را توصیه کرده بودند. و باور کنید قلبا خوشحال میشدم اگر نژادزمانی به اداره ورزش میامدند و بنده هم در آموزش و پرورش ادامه میدادم. اما قسمت این بود.
ـ قبول دارید کشتی به گل نشسته ورزش را به دست گرفتهاید؟
ببینید، کشتی در حال حرکت را بدست گرفتن که هنر نیست، خوشحالم که در این برهه حساس به بنده اعتماد شده و تمام تلاشم را میکنم که از آشناییام با ورزش استفاده کرده و با یکپارچگی اهالی ورزش به قول شما کشتی را به حرکت در بیاوریم.
ـ اما ورزش کرمان پرتنش و پر حاشیه است و یکپارچگی را به زودی نمیتوانید برقرار کنید؟
من هم یک شبه نخواستم ره صد ساله روم، خداروشکر در طول 8 سالی که سرمربی و مربی بودم در فوتبال آنقدر روزهای خوب بد دیدم که آب دیده شدم و قدرت تحملم را بالا بردم. و به یک مساله اعتقاد راسخ دارم و در آموزش و پرورش هم به آن اعتقاد داشتم، در آموزش و پرورش دانش آموزان و معلمان ورزش را ولی نعمتهای خودم میدانستم، و الان هم که در اینجا هستم ورزشکاران،مربیان و پیشکسوتان را ولی نعمتهایم میدانم. و اگر جایی تندی و فشاری را دیدم سعی میکنم با تحمل قدرت تصمیم گیریام را بالا برده و بهترین تصمیم را بگیرم. و مطمئنم یکپارچگی کار یک شبه نیست اما اگر در همان بلند مدت هم همه ما یکپارچه شویم کار ازرشمندی صورت گرفته است.
ـ از نظر مالی مربیگری در فوتبال قابل قیاس با حقوق مدیرکلی و کارمندی نیست، چه عاملی باعث شد مربیگری با آن همه هیاهو را رها کرده و در عرصه مدیریت وارد شوید؟
به مساله بسیار خوبی اشاره کردید، دل کندن از فوتبال و مربیگری که زندگی من با آن گره خورده بود سخت و دشوار بود.حتی قبل از امدنم هم خیلی ها گفتند از نظر مالی ضرر میکنی و نرو. اما واقعا احساس کردم که این یک تکلیف است و باید بیایم این راهم شعار نمیدهم. بگذارید خاطرهای بگویم تا خودتان متوجه ان بشوید. چند سال قبل از آموزش و پرورش استان به بنده پیشنهاد دادند که بروم و به دانش آموزان خدمت کنم، در جواب گفتم من می خواهم در فوتبال بمانم و سرمربیگری کنم، شاید باورتان نشود که سال بعدش بدترین سال ورزشی من بود، حتی 5 هفته مانده با اخر بازیها با خودم خلوت کرده بودم و گفتم خدایا نباشد که به خاطر اینکه من پیشنهاد خدمت به دانش آموزان را رد کردم تیم رفسنجان به لیگ سقوط کند و مردم اینجا ضربه بخورند. حتی گفتم خدایا اگر حتی کارشناسی استان راهم پیشنهاد کنند میروم ولی مردم ضرر نکنند. باورنمیکنید به یک هفته نرسید که از اموزش و پرورش استان تماس گرفتند و گفتند به عنوان معاونت سلامت و ورزش میخواهیم از شما استفاده کنیم.که بنده قبول کردم و تنها شرطم این بود که 5 بازی لیگ یک را تمام کنم.حتی تا دقیقه 85 بازی اخر ما سقوط کرده بودیم که تیم با کمک خدا ماندنی شد.و اینبار هم من واقعا احساس کردم که این تکلیف است و آمدم تا عذاب وجدانی نداشته باشم. چراکه پول همه زندگی نیست و براحتی تامین میشود.
ـ پس کلا دور فوتبال را خط کشیدید؟
من عاشق فوتبالم، اما در عرصه مربی گری فکر میکنم فعالیت نکنم اما خیلی دوست دارم مدرسیام در AFC را از دست ندهم.
ـ با چه اهدافی پیشنهاد مدیرکلی را پذیرفتید؟
5هدف را در برنامههای ویژهام دارم، اول اینکه توسعه ورزش توسط نیروی انسانی یعنی اینکه 10 هزار مربی ورزشی که در استان داریم از نظر فنی و اخلاقی ارتقا پیدا کنند و برای هیاتها نیز طرحهای انگیزشی عنوان کنیم که فعالتر شوند.
دوم، در صددیم که به بهرهوری، استانداردسازی و زیباسازی باشگاههای خصوصی کمک کنیم یعنی اینکه با بانکها و موسسات قرضالحسنه مذاکره کنیم و وامهای کم بهره را در اختیار باشگاههای خصوصی قرار دهیم که زیر نظر کارشناسانمان باشگاههایشان را زیبا کنند تا مردم رغبت کنند به باشگاه رفته و ورزش کنند.
سوم،بحث مشارکت،حامیان مالی و اسپانسرینگ برای هیاتها است که با کمک استاندار باید پیگیرش باشیم.
چهارم نیز بحث ورزش پایه است که با آموزش و پرورش بیش از قبل متحد میشویم و استعدادیابی و نخبه یابی میکنیم.
و طرح اخر نیز ورزش همگانی است که در طول سالیان اخیر فعالیتهایی بوده که می خواهیم با کمک مسولین شهری و استانی در شهر و شهرستانها با تغییراتی که در برنامه داریم مردم را بیشتر درگیر ورزش کنیم.
ـ وقتی با وزارت جلسه داشتید برای برطرف کردن مشکلات مالی اداره ورزش شرطی نگذاشتید؟
(با خنده) مگر میشود در مورد بحث مالی صحبت نکرده باشیم، ان شاا... از همان هدف سوم استفاده خواهیم کردو با جذب اسپانسر و حامی مالی مشکلاتمان را در حد توان حل خواهیم کرد. حتی من به آقایان گفتم که به دو دلیل باید به کرمان نگاه ویژه داشته باشند، چراکه استانمان در شاهراه ترانزیت مواد مخدر است و این یعنی جوان در کرمان کاملا در معرض آسیب است و از جهتی هم پراکندگی خاص استان کار ما را سخت کرده است یعنی اینکه شما از رامشک که جنوبیترین نقطه استان تا ده علی کوهبنان که شمالی ترین نقطه کرمان است مسافتی بالایی 800 کیلومتر دارد. که آقایان قول کمک و حمایت دادند.
ـ متاسفانه در طول سالیانی که حوزه جوانان با ورزش ادغام شد این حوزه به شدت محروم ماند، آیا برنامهای برای احیای حوزه جوانان در اداره ورزش و جوانان دارید؟
به سوال بسیار خوبی اشاره کردید، من در بدو ورودم به اداره اولین جلسه را با معاون جوانان گذاشتم و تاکید هم کردم که باید طرح و برنامه بدهند و با خلاقیت و ابتکار جوانان را به ورود به این حوزه راغب کنند. خود من چون معلم بودهام ودر سمتهایی که در آموزش و پرورش داشته ام معتقدم جوان نشانه پویایی جامعه است و ما در اداره ورزش باید کاری کنیم که جوان خودش بیاید.
ـ از کی شاهد تغییرات در معاونت ها،هیات ها و شهرستان ها هستیم؟
خداروشکر از همه جامعه ورزش شناخت کامل دارم، و موافق تغییری هستم که باعث تحول و حرکت نو و رشد ورزش شود هستم.
ـ نکتهای که در این مدت قابل توجه و تاسفم هم بود این بود که ساختمان هیاتها ازشان گرفته شد و به نوعی خیابان نشین شدهاند، برنامه ی فوری ای برای ساماندهیشان ندارید؟
من هم از این اتفاق ناراحتم و معتقدم هیاتها باید یک دفتر شیک داشته باشند تا مردم رغبت کنند حضور پیدا کنند. و مطمئن باشید پیگیرم تا هرچه سریعتر شرایط اسکان هیاتها را در فضای خوبی فراهم کنم.
ـ شما یک مدیرفوتبالی هستید که برخلاف سالهای قبل مس امسال در لیگ حضور ندارد و قطعا این میتواند عملکرد اداره ورزش و جوانان را هم تحتالشعاع قرار دهد؟
ببینید حضور مس در لیگ نه تنها برای اداره ما بلکه برای استان مفید است، من از این اتفاق خیلی ناراحتم، بخصوص از اینکه شرکت ملی صنایع مس به راحتی دارد نگاه ورزش حرفهای را از کرمان بر میدارد. قبل از اینکه مدیرکل شوم هم این حرفها را زدهام، آنها حق ندارند بگویند پول حرفهای در ورزش استان خرج نمیکنیم، چراکه فوتبال رویکرد اجتماعی دارد. شما ببینید وقتی مس با پرسپولیس چندهزارنفر و با چه انگیزهای بازی را میبینند. آیا ما با چندهزار میلیاردتومان این انگیزه را به جوان منوجانی که امیدش دیدن همین دوساعت بازی تیم مس است برگردانیم؟! با چند میلیارد ان را بکشانیم پای تلویزیون؟ مس اگر امسال 20 میلیارد هزینه میکند این مبلغ به اندازه اتم است در برابر کوه هایی که مس را تامیین میکنند.
ـ اینطور که پیداست به شدت معتقدید مسیها میبایستی امتیاز میخریدند؟
صد در صد، باورکنید امسال خدا به ما عنایت کرد و ما استفاده نکردیم، فولادیها 4سال قبل سقوط کردند و امتیاز سپاهان نوین را خریدند، گفتند خدایا شکرت دیگر اشتباه نمیکنیم و همزمان با اداره تیم رویکرد فکریشان را هم عوض کردند، یعنی در انتخابهایشان دقت و آکادمیشان را فعال کردند. اما ما امسال راه آهن را دم دست داشتیم و نخریدیم.
ـ اما مسیها میگویند مس دولتی نیست که بخواهند تصمیم بگیرند و خصوصی است و سهامداران مخالفند؟
منابع مس از کجا تامیین می شود؟ از استان کرمان! آیا در ازای بیرون بردن مس از استان چه چیز وارد میشود؟ تنها دلخوشی مردم از بردن منابع به بیرون همین شوروشوق تیم مس کرمان در لیگ برتر بود. شما فکر کنید این اتفاق در اصفهان افتاده باشد و یا حتی در آذربایجان مردم و مسولین ساکت نمینشینند، حرفشان هم حق است می گویند مطالبه داریم، یعنی اینکه دارید منابع ما را میبرید حداقل 20 میلیاردش را برای خودمان خرج کنید.
ـ به عنوان مربیای که 8سال در لیگ یک مربیگری کرده اید فکر میکنید مس امسال به لیگ برتر برگردد؟
در صددم تا مثلث اداره ورزش و جوانان،هیات فوتبال و باشگاه را تشکیل دهم تا با یکپارچگی و کمک بتوانیم تیم را به لیگ برتر بیاوریم اما خبرهای بدی که از اختصاص بودجه کم به باشگاه میشنوم مرا میترساند که خدایی ناکرده این اتفاق نیفتد، دلیل هم دارم، شاید 4-5میلیارد بودجه خوبی برای لیگ یک باشد اما نه برای تیمی مثل مس! شاید نساجی مازندران با نصف این بودجه هم لیگ برتری شود چراکه شرایطش خاص است. لیگ یک زد و بند دارد و شرایطش عادی نیست و مس کرمان هم باید آنقدر قوی ظاهر شود تا بتواند برگردد. امیدوارم شرکت مس نگاهش به باشگاه جدیتر شود و با اختصاص بودجه کافی باعث شود مس به لیگ برتر برگردد.
(گفتگو از میلاد مقیمی زاده)_تک به تک
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.